چگونه خشم خود را کنترل کنیم، 10 راه عملی برای پرهیز از عصبانیت تکانه ای
به گزارش وبلاگ نیک دل، خشم انواع مختلفی دارد و زمینه های بروز آن فرق دارد. ضمناً افراد شخصیت ها و شرایط اجتماعی و پیرامونی بسیار متفاوتی دارند. پس عملا ناممکن است که برای همه یک نسخه واحد را بپیچیم. اما یک سری چیزهای کلی برای همه کاربردی است.
با در نظر گرفتن این 10 نکته و فکر کردن به آنها می توانید خشم خود را کنترل کنید.
قبل از صحبت کردن، فکر کنید
در اوج خشم، گفتن چیزی که بعداً به خاطرش پشیمان بشوید، آسان است. گاهی فکر می کنیم که اگر خشم خود را بیرون بریزیم، سبک می شویم. اما تجربه نشان داده که این به اصطلاح سبک شدن، هیچ وقت رخ نمی دهد. تبعات خشم، همواره دامن ما را می گیرند. همکاران ما، حتی اگر حق با ما باشد، ممکن است سوء استفاده نمایند و برخی از آنها کوشش نمایند ما را آدمی تکانه ای، ناکارآمد و فاقد مهارت اجتماعی جا بزنند. خیلی وقت ها هم بعدا مجبور می شوید که از کسی، در کمال سرافکندگی پوزش بخواهید.
هنگامی که آرام شدید، خشم خود را تصعید شده ابراز کنید
از کسی یا روندی عصبانی هستید؟ خشم تکانه ای به چه کارتان می آید. سعی کنید برای احقاق حق یا ضربه زدن به دشمن خود، در لحظه خشم به یک برنامه منطقی فکر کنید. ویل اسمیت را در نظر بگیرید، او می توانست با کمی تامل در هنگام گرفتن جایزه، با سه جمله همه چیز را به نفع خود تغییر بدهد. یا بعدا مراسم بیانیه ای در شبکه های اجتماعی منتشر کند و بگوید که همواره و در هر شرایط در کنار همسر خود است و این توهین یا شوخی را به صورت بنا کردن یک انجمن برای بیماران پوستی یا بیماری خاص همسرش، تصعید کند.
کمی ورزش کنید
ورزش معجزه می نماید. گاهی اوقات وقتی عصبانی هستیم، در خانه افکار مزاحم را دائم نشخوار می کنیم، اما وقتی کمی می دویم و ورزش می کنیم، گویی سیکل معیوب نشخوار افکار توام با خشم، می شکند و به ین نتیجه می رسیم که رویدادهای پیرامونی اصلا ارزش خشمگین کردن ما را ندارند.
تکنیک شمردن تا 10 فقط برای بچه ها نیست
گاهی تصور می کنیم که این تکنیک که هر وقت عصبانی شده تا فلان شماره بشمار، چیزی است که بیشتر ویژه بچه ها و نوجوانان است و به درد یک آدم بالغ نمی خورد. اما شما هم می توانید با یک دقیقه تامل و هیچ کاری نکردن واکنش سنجیده تری به جای ابراز خشم خام داشته باشید.
راهکار های ممکن را شناسایی کنید
به جای عصبانی شدن، گاهی بهتر است که مثل یک شطرنج باز به راهکار ها فکر کنید. با خودتان فکر کنید که اگر مثلا الان خشمگین شوم و خواهان این شوم که در واحد کاری خودم، دیگر فلانی نباشد، عملا مدیر شما چنین درخواستی را اجابت خواهد نمود؟ یا اینکه مجبور خواهید بود با همان همکار، ماه ها کار کنید و محیط کار شما به خاطر تنش میان فردی، تبدیل به جهنم هر روزه خواهد شد. فکر کنید که چطور یک آدم ناسازگار را می توانید منطقی تر کنید یا چطور رئیس خود را می توانید قانع کنید که واحد کاری شما را تغییر بدهد یا چطور می توانید به همسرتان بفهمانید که در خرید چیزی درنگ کند و …
ناراحتی خود را به صورت سنجیده ابراز کنید
محترمانه و ویژه سخن بگویید. به عنوان مثال، به جای تو هرگز هیچ در هیچ کار خانه یاریم نمی کنی، بگویید: از اینکه میز را ترک کردی، بدون اینکه کمی یاریم کنی، ناراحتم. جمله دوم خیلی بهتر تحمل می گردد و بیشتر محتمل است که منجر به تغییر گردد.
کینه فاسد نماینده دل هاست
عبارات بالا ما را یاد جملات مذهبی می اندازد. اما واقعا شخصی زودرنجی که همواره حس می نماید در کانون بی عدالتی است و تصور می نماید دیگران برای کلاه گذاشتن بر سرش سر کار می آیند و کینه جویی می نماید، هیچ وقت به آرامش نمی رسد.
بخشش ابزار قدرتمندی است. اگر به خشم و سایر احساسات منفی اجازه دهید احساسات مثبت را از بین ببرد، ممکن است خود را در تلخی بی سرانجام غرق کنید. اما اگر بتوانید کسی را که شما را عصبانی نموده است ببخشید، ممکن است هم از این موقعیت درس بگیرید و هم رابطه خود را تقویت کنید. گاهی می گردد با کمی امتیاز دادن، امتیازهای بیشتری از دیگران گرفت.
از شوخ طبعی برای رهایی از تنش بهره ببرید
از شوخ طبعی بهره ببرید تا به شما یاری کند و تلخی رفتار بدی که با شما شده را بکاهد. شما می توانید در متن شوخی، رنجش خود را ابراز کنید و با ظرافت رفتار کسی را اصلاح کنید.
مهارت های تمدد اعصاب را تمرین کنید
تمرین های تنفس عمیق را تجربه کنید، یک صحنه آرامش بخش را تصور کنید، یا یک کلمه یا عبارت آرامش را تکرار کنید. موسیقی و نوشتن هم روش های خوبی هستند.
آگاهانه از یک درمانگر یاری بخواهید
اما اگر واقعا شرایط کار و زندگی شما پرچالش و پرتنش است و مدام لحظات خشم تکانه ای دارید و حس می کنید که به تنهایی نمی توانید از عهده کنترل این فوران ها و عصیان ها برآیید با یک روان درمانگر مشورت کنید. برخی اوقات خشم شما ریشه در افسردگی و اضطراب یا گاهی هم بیماری های جسمانی دارند که باید آنالیز شوند و به تناسب برای آنها دارو دریافت کنید. گاهی هم احتیاج به روان درمانی دارید.
منبع: یک پزشک