چطور فرهنگی را در محیط کار خلق کنیم که کارکنان بتوانند بی پرده عقیده شان را ابراز نمایند؟
به گزارش وبلاگ نیک دل کتاب شهامت ورزی در محیط کار: راه های بیان نظر، انتقاد و پیشنهاد بدون ترس نوشتهکارین هِرت و دیوید دای به ترجمه فرخ بافنده در 248 صفحه به بهای 195500 تومان از سوی انتشارات پندارتابان روانه بازار نشر شده است.
اِیمی سی. اِدموندسون استاد مدرسه کسب وکار هاروارد در مطلبی با عنوان چرا ابراز عقیده بیش از هر زمانی مهم است... و چطور آن را عملی کنیم؟ در مقدمه این اثر نوشته است: از من خواسته شد برای کتابِ به موقع و کاربردی شهامت ورزی در محیط کار مقدمه ای بنویسم که با افتخار پذیرفتم. این کتاب به موقع است؛ با توجه به شکست های جنجالی اخیرِ بعضی از شرکت ها که علتشان را تا حدی می توان در سکوت کارکنان ردیابی کرد، آن هم درست زمانی که باید حرف می زدند. هم زمان، جنبش من هم واقعیتِ آزار و اذیت و سوءاستفاده مدام نسبت به تعداد تصورناپذیری از زنان در محیط کاری را آشکار کرد. وقتی جلوی بی پرده اظهارنظرکردن گرفته گردد، مسائل تشدید شده و محتمل است که تبدیل به شکست های بزرگ شوند. بنابراین تمرکز کتاب حاضر روی این مسئله است که چطور فرهنگی را در محیط کار خلق کنیم که کارکنان بتوانند بی پرده عقیده شان را به زبان بیاورند ـ علی رغم ترسی کاملاً انسانی که نسبت به انجام آن دارند ـ و این مسئله هرگز به مقدار امروز مهم نبوده است. این کتاب کاربردی است چون نویسندگانش مجموعه تمرین های ساده ای را در اختیار خوانندگان قرار می دهند که با استفاده از آن ها می توانند فرهنگی را بسازند که در آن افراد حرفشان را بی پرده بزنند؛ و این کار را به شیوه هایی انجام دهند که موجب گوش دادن دقیق و متفکرانه رهبران و همکاران و اقدام عملی از جانب آن ها گردد.
در بخش دیگر مقدمه کتاب آمده است: حتی قبل از انتشار این کتاب محبوب، موضوع شهامت مدتی است در آثار مربوط به حوزه مدیریت توجه ها را به خود جلب نموده است. می توانیم با اطمینان کامل بگوییم که شهامت ورزی در محیط کار هرگز به این مقدار خواستنی ـ یا چالشی ـ نبوده است و، ازآنجاکه روز به روز افراد بیشتری به چالشِ بی پرده اظهار نظرکردن در محیط کار فکر می نمایند، مفهومِ امنیت روانی نیز که مرتبط با این مسئله است هم در آثار علمی و هم عملیِ حوزه مدیریت توجه فوق العاده ای به خود جلب نموده است. ارجاعات به موضوع امنیت روانی به مقدار فزاینده ای افزایش یافته است؛ کتاب اخیر خود من درمورد این موضوع با نام سازمان جسور به طرز نامنتظره ای مورد اقبال عموم قرار گرفته است. به باور من، این علاقه مندی بازتاب دهنده پذیرشِ روزافزون این مسئله است که محیط های کاری امروزی احتیاجمند افرادی است که مشارکت نمایند، مسائل را حل نمایند و به چالش های غیرمنتظره واکنش نشان دهند. انجامِ عالی همه این کارها احتیاجمند اظهارنظر صریح و بی لکنت است. قضیه چه راهنمایی کردن تیمی در دفتر کار باشد چه مراقبت کردن از بیماران در بیمارستان، درهرحال امنیت روانی به آدم ها یاری می نماید ارتباط برقرار نمایند، آزمایش نمایند و بی پرده حرفشان را بزنند.
در بحبوحه این بحثِ داغ پیرامون ابراز عقیده، متوجه آشفتگیِ قابل درکی درمورد رابطه بین امنیت روانی و شهامت ورزی می شویم. آیا امنیت روانی احتیاج به شهامت ورزی را از بین می برد؟ یا آیا شهامت ورزی است که احتیاج به امنیت روانی را کنار می زند؟ پاسخ به هر دوی این پرسش ها یک نه قاطع است. امنیت روانی و شهامت ورزی صرفاً دو روی یک سکه (بی نهایت باارزش ) هستند. در یک دنیای پیچیده و غیرقطعی به هر دوی آن ها احتیاج است ـ و احتیاج خواهد بود. کارین و دیوید فرهنگ شهامت ورزی را در فصل یک این کتاب برای توصیف مکانی استفاده نموده اند که آدم ها در آن بی پرده ابراز عقیده می نمایند. من هم، به ترتیبی مشابه، آن را یک جوّ امنیت روانی توصیف نموده ام؛ به عنوان محیطی که آدم ها باور دارند می توانند بی پرده اظهار نظر نمایند. خلاصه کلام، بی پرده گویی به همان مقدار که در محیط های کاری مدرن دردسرساز است، ضروری هم هست. و پروراندن آن کوشش بزرگ چندجانبه ای را می طلبد.
به خاطر آنچه درمورد خصوصیات روحی انسان در سلسله مراتب ها می دانیم (و صادقانه بگویم کدام سیستم اجتماعی هست که سلسله مراتبی نباشد؟)، نمی توانیم از این حقیقت ساده فرار کنیم که بی پرده اظهار نظرکردن سخت است. و بنابراین، آسان کردنش کوشش هر دو سوی معادله را می طلبد. می گردد گفت وجود یک جوّ امنیت روانی با حاکمیت فرهنگ شهامت ورزی یکی است. هر دو اصطلاحْ محیط هایی کاری را توصیف می نمایند که در آنها همه می دانند از ابراز عقیده شان استقبال می گردد. البته در این محیط ها هم هنوز بی پرده اظهار نظرکردن کار آسان و بدون زحمتی نیست! (این دیگر زیاده خواهی است). ولی حداقل آدم ها می دانند که علی رغم کشش به سمت سکوت، ابراز عقیده از آنها انتظار می رود و ارج نهاده می گردد.
تأکید بر امنیت روانی فرق بسیاری با تأکید بر شهامت ورزی دارد. ریسکِ تأکید بر امنیت روانی آنجاست که بار را مستقیم بر دوش رهبران می گذاریم ـ چه رهبران تیم و چه رهبران کل سازمان یا شرکت ـ تا هرآنچه که می توانند برای خلق محیط هایی که نظرات دیگران شنیده گردد، انجام دهند. در مقابل، وقتی بر شهامت ورزی تأکید می کنیم، نورافکن را روی کارکنان می اندازیم؛ از آن ها دعوت می کنیم علی رغم اضطرابی که ممکن است بابت انجام این کار داشته باشند ـ و به خاطر آنچه که درمعرض خطر است ـ قدم پیش بگذارند و آنچه را که می بینند، به آن فکر می نمایند، و درموردش نگران اند مطرح نمایند. در اینجا ریسک می تواند انتظار شهامت ورزی از جانب کارکنان قدرناشناخته و گاهاً به درستی پاداش ندیده باشد.
به عقیده من، هر کوششِ جدی برای میدان دادن به ابراز عقیده مستقیم و به موقع در محیط کار، احتیاج به تأکید هم زمان روی هر دو روی این سکه باارزش دارد. رهبران باید وظیفه مربوط به خود را برای تشویق و دعوت به ابراز عقیده انجام دهند. بقیه هم باید علی رغم ترسشان ، بی پرده نظرشان را بگویند. با وجود این، نمی توان انکار کرد که شهامت ورزی روی مجذوب کننده تر سکه است.
همین یک علت کافی است تا من برای کتاب شهامت ورزی در محیط کار هیجان زده باشم. کارین و دیوید انرژی تازه ـ و ابزاری تازه - به سفر سیزیف وار ساختن سازمان ها و شرکت هایی وارد نموده اند که می توانند با تأکید برشنیدنِ صدای تمام کسانی که در آن ها کار می نمایند، در قرن بیست و یکم شکوفا شوند. نتیجه پژوهش علمی شان شگفت انگیز است: وقتی افراد باور داشته باشند که می توانند در محیط کار بی پرده اظهارنظر نمایند، یادگیری، نوآوری و عملکردشان بهتر می گردد. بعلاوه، تیم ها و سازمان ها و شرکت هایی که کارکنانشان باور دارند از ابراز عقیده شان استقبال می گردد، از همتایانشان جلو می زنند.
تحقق شهامت ورزی
کتاب شهامت ورزی در محیط کار مدلی را برای ساختن تیم هایی پرشور از یادگیرندگان و حل نمایندگان مسائل ارائه می دهد؛ مدلی که در محیط های کاری امروزی به شدت مورداحتیاج است. در هسته مرکزی این مدلْ ذهنیتی است که از ابراز عقیده استقبال می نماید، چه خبر خوب در خود داشته باشد، چه خبر بد، چه یک معما. این ذهنیت با کنجکاوی شروع می گردد و شوروشوقِ رسیدن به هدفی مجذوب کننده بر آتشش می دمد. این مدل طبیعتاً به رفتارهای رهبری ای میدان می دهد که الهام بخش اند و دیگران را به ابرازعقیده دعوت می نمایند.
همان طور که در صفحات آینده خواهید خواند، ساختن فرهنگ شهامت ورزی با تعهدِ پرشور خودتان به انجام این کار شروع می گردد. باید با درمیان گذاشتن (و صحبت کردنِ مکرر درمورد) یک رسالت روشنِ قانع نماینده شروع کنید. با این شالوده، می توانید به پروراندن فرهنگ شهامت ورزی از راه دعوت های مکرر و صادقانه به ابرازعقیده ادامه دهید؛ دعوت هایی آشکار هم در جلسات رسمی تیمی و هم گفت وگوهای خودمانی. ولی اگر خود را متعهد به پاسخ دادن به شیوه های قدرشناسانه، سازنده و آینده نگرانه نکنید، شهامت ورزی در نطفه خفه می گردد.
این کتاب به شما نشان می دهد که چطور انجام هر سه این فعالیت های حیاتی رهبری را، از همین فردا، شروع کنید. چارچوبی که کارین و دیوید ارائه نموده اند، انعکاس دهنده توصیه های صاحب نظرانی است که می توانید در نوشته های پیشین درمورد این موضوع بیابید و، از خوش اقبالی خوانندگان، این چارچوب به قدم های کاربردی، متوالی و انجام شدنی تقسیم شده است که می توانند در هر محیط کاری امروزی برداشته شوند.
حتی اگر ابراز عقیده همواره مسئله ای چالشی بماند، بازهم رهبران به فرمولی دسترسی دارند که کارآمد است. کتاب شهامت ورزی در محیط کار چنین فرمولی را ارائه می دهد، و رهبرانی که آن را با عزمِ جزم سرلوحه کار خویش قرار می دهند، برای ساختن آن نوع محیط کاری ای آماده می شوند که شرکت ها احتیاج دارند و کارکنان می خواهند.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران